من و گیتار

ساخت وبلاگ
سلام قبل هر چیز رمضان مبارک،بدنم انقد سسته انگشتام همش رو سیم گیتار خطا میزنه امسالم مثل چن سال قبل بعد افطار تا سحری همش با رفقا بیرونیم اما نه واسه خوشی همش دردای کهنه ترسای آینده همه و همه ضد حال میزنه. امسال فقط دو هفته شهر خودمونم بعدش قسمت باشه شیرازم البته نه خود شیراز بلکه درست وسط کویر یعنی آباده فارس اینم خواست خدا بوده بازم بینهایت شکر.

گیتار عزیزم ممنون که تحملم کردی اولین بار که دستم گرفتمت توهم غریبی میکردی نشد که برم کلاس تا کسی یادم بده تو اتاق خلوتم فقط تو بودی و من و انگشتایی که الکی میخوردن به سیمات.برفو بارون که میبارید میومدم سراغت اما بلد نبودم کاری کنم باهام حرف بزنی کنارم موندی تحملم کردی درست بر عکس آدما بعضی وقتا یه صداهایی درمیاوردی خوشم میومد حس میکردم داری باهام رفیق میشی کم کم چشام خیس میشدو رفقاتمون محکم تر دیگه شروع کردی باهام حرف بزنی چیزی که باعث شده کسی که اصلا هیچی از گیتار نمیدونه اما گیتار بزنه چیه؟ شاید معجزه عشق 

 

                                      مرسی گیتار عزیزم   

   

نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ساعت ۵:۲۹ ب.ظ توسط فرشاد| |

این چند سال...
ما را در سایت این چند سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7man-sigar-gitar0 بازدید : 108 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 11:50