یکی از ما

هشت سال ازلحظه ای که اومدم وبلاگ میگذره یعنی رو راستشو بگم هدفم این بود که با نوشتن دل خانم دکتر یا به قول خودش خانم تراپیست رو بدست بیارم خب نشد،اوایل من همه چی داشتم  یعنی من یکم موقعیتم بهتر ازش بود. کم کم من چیزایی که داشتمو به باد دادم و اون بدستشون آورد خانم دکتره ما خیلی کتاب میخونه و فکر میکنه از لحاظ فکری و فرهنگی جای بالایی هس اما نه همه چیز براش پوله. از انتخاب شوهرش که تو کار ساختمونه از خودش که هزار تا کوفت و زهرمارو میزنه رو پوست مردم بدبخت براشم مهم نیس چه عوارضی داره فقط میخواد دیده بشه چقدر غرق شده تو جلب توجه کردن و لاکچری بودن الکی میگه با شوهرش از سال 88 باهم هستن اما لعنتی توی این مدت با سه نفر دیگه بودی فقط چون این پول دار بود بله رو به این گفتی لعنتی من بخاطر تو تمام پول و موقعیتمو خرج کردم من ریش داشتم هزارتا برچسب بهم زدی اینم که ریش داره چیشد ریش با ریش فرق داره؟؟ یه روزم شما پولاتو مثل من میبازی یه روز بیدار میشی میبینی باختی الان دیگه زن مردم هستی و تو مرام من نیس دنبال زن مردم باشم