پایان

ساخت وبلاگ
امروز دهم شهریور هس، دهمین سالگرد رفتن کسی که با رفتنش همه زندگیمو جوونیمو با خودش برد،این لحظه درست همون ساعتی بود که ده سال پیش داشتم زیر پتو گریه میکردم بالشو گاز میگرفتم تا کسی صدای ناله هامو نشنوه، ده سال پیش دهم شهریور جمعه بود ساعت ده شب که همه زندگیم داشت میرفت و منو زنده به گور کرد چه حس وحشتناکی وقتی ماشین حرکت کرد و من از پشت نگا میکردمو اشکام سرازیر میشد داشتم خفه میشدم میخواستم داد بزنم نروووو اما رفتی. دیگه هیچ امیدی برا زندگی نموند کلی رویا پردازی آرزو دفن شد تو سینم یه ماه گذشتو شد پاییز همه جا خلوت، حال درسو مدرسه نداشتم پارک خلوت بود یه سیگار رفت رو لبام داشتم خفه میشدم سرفه افتادم اما تحملش کردم زمستون اومد زیر برف سیگار تو دستم یخ میزد گریه هام یخ زده بود توصورتم هیشکی پیشم نبود از دوستام فراری بودم،بهار که شد گفتم عید میبینمش اما نه،مدرسه تموم شد ومن بعد از چن سال شاگرد اولی تجدید شدم و تابستون زهرمار کلی دادو فریاد اما من تو خلوت سیگار میکشیدم. پاییز اومد و من یه سال بود سیگاری بودم روزا میگذشتو من خرابو خرابتر میشدم خرداد بازم تجدید شدمو از مدرسه نمونه دولتی اخراجم کردن تو خونه جنگو دعوا اما کر بودم منتظر بودم شب بشه تو خلوت سیگار بکشم یه سال درس خوندمو با کلی تجدید فرستادنم مدرسه شبانه،از چهار بعد از ظهر شروع میشد تا 9شب،هر جور آدمی توش بود از همسنای خودم از دم خلاف تا پیرمردا، دوروبرو که نگا میکردم دیوونه میشدم موقع برگشتن پیاده میرفتم خونه فقط سیگار میکشیدم دو سال شبانه خوندمو بعدش رفتم دانشگاه،برا همه جالب بود چرا این پسره همیشه پیرهن میشکی تنشه ریش میذاره و دیقه به دیقه سیگار میکشه،چرا با هیچ دختری حرف نمیزنه حتی در حد سلام علیک،چرا انقد مرموزه برا همه جالبه روی صندلی رو کتاباش بسته سیگاره،هیچ استادیم اصلا به روش نمیاره، واقعا این کیه چرا اینجوریه چرا وقتی همه پسرا باهم نشستن میخندن چرا همه دختر پسرا باهم راحتن این میره جای خلوت میشینه سیگار میکشه، خیلی سخته رفیقت بگه فلانی دیگه بدبخت شده بودن با اون ضرره،یاد وقتی افتادم که تو حموم چشامو بستمو تیغو کشیدم رو دستم خیلی خون رفت اما رگمو نزده بودم قسمت این بود که چشامو ببندم تا با فاصله از رگم تیغو بکشم،آره من همه زندگیمو پای یه دختر دادم اما این دختر همه چیمه اگه میگم نفسمه به حرف نیس نشون دادم که نفسمه همون دختری که بهم گفت عزیزم پی ام هاتو نخونده پاک میکنم شرمندم برو اما بازم دیوونشم تقدیر من اینجوریه قلب من فقط واسه یه نفره ده سال فقط یه عدده اما برای من یه عمره صد سال پیر شدم به قرآن،موهام سفید شدن اگه قسمت اینه نباشه دیگه به زندگی نیازی ندارم خیلی خستم میخوام بخوابم دیگه از پاییز متنفرم نمیخوام پاییزو بی عشقم ببینم میخوام بخوابم دیگه بیدار نشم دیگه نای زندگی ندارمو این ته زندگیمه منه دیوونه به آخرش رسیدم من بی تو تمومم

این چند سال...
ما را در سایت این چند سال دنبال می کنید

برچسب : پایانه,پایان نامه,پایانه ها,پایان,پایانه بیهقی,پایانه غرب,پایان کارتن خوابی,پایان رافت,پایان نامه ارشد,پایان دنیا, نویسنده : 7man-sigar-gitar0 بازدید : 176 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 16:05