تنهایی

ساخت وبلاگ
تنهایی
دستام یخ زد نیستی که ببینی برگشتم خونه ، کنار میز گیتاره و من منتظرم یخ دستام آب شه تا بازم آهنگی که ساختمو روش کار کنم خیلی وقت گذاشتم براش طوری که دیگه تو خونه هم همه کلافه شدن چرا همش اینو میزنی اما یه جور حس تازگی داره برام هیشکی نمیفهمه اینو براتو میزنم نمیفهمن باید بهترین باشه،خیلی دلم برات تنگ شده برا بی محلیات برا اینکه جوابمو بعد چن روز میدادی اما دلخوشیم این بود لاقل جوابمو میدی گرچه دیر؛ خیلی وقته ندیدمت خیلی وقته ازت بی خبرم نمیدونم الان کجایی چیکار میکنی اما میدونم از نبودن من خوشی از نبود منی که همه خوشیم تویی. دلم برات تنگ شده کاش بودی میدیدی تو این زمستونای سردو یخ بندون دستام یخ بسته نیستی ببینی حال خرابمو تو میتونی داد بزنی اما من نمیتونم من باید بریزم تو خودم تا تو خالی بشی نیستی ببینی سرفه های ریه لعنتیمو که خون بالا میارم نیستی ببینی موهام که سفید شد رفت ریشمم سفید شده نمیبینی تو خلوتو تاریکی شب تو پارک اشکام میریزه اما صدای گریمو خودمم نمیشنوم منه مغرور صدای شکستن خودمو نشنیدم چرا نمیای چرا نسیتی  دلم برات تنگ شده رحم کن 

نوشته شده در سه شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۶ساعت ۶:۵۳ ب.ظ توسط فرشاد| |


این چند سال...
ما را در سایت این چند سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7man-sigar-gitar0 بازدید : 105 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت: 16:38